محمدکیانمحمدکیان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

شیرینترین پسر دنیا

کنجدکوچولو در سرزمین عجایب

  سلام. اول از همه دو نکته فراموش شده. اولیش مربوط به رشد محمد کیان در استانه 4 ماهگی  که قبل از واکسن انجام شد. قد66سانتی متر وزن 7 کیلو گرم دومیش اینکه محمد کیان از تاریخ 25 دیماه بالاخره حاضر شد که پستونک بگیره  و این کمک خیلی بزرگی به من شد چون باعث میشه که خواب شب هاش بهتر باشه. گرچه من خودم خواب ندارم. خوب حالا میریم سر اصل مطلب  اما قبلش باید یه عکس از کیک تولد 4 ماهگی محمد کیان رو که قبلا گفته بودم بذارم . اینم عکس: و اما دیروز یعنی جمعه اول بهمن ماه محمد کیان همراه مامان و بابا و خاله و شوهر خاله و دختر خاله رفت سرزمین عجایب. البته طفل معصوم که هیچ کاری نمیتونست انجام بده ولی به ماها خیلی خوش گذشت. به نام پسری به ...
5 ارديبهشت 1391

مردان من

اول یه مقدمه بگم بعد برم سر متن اصلی . یه تشکر از دوست عزیزم افسانه مهربون که خواسته یا ناخواسته امروز بعد از مدتها قلم را دوباره به دست من داد. و اما ...   در روزهای سراسر تاریکی و هراس و سرگشتگی زندگی ام جرقه ای از عشق قلبم را به آتش کشید.رنگی از محبت پیرامونم را در بر گرفت و صداقتی بی پایان امیدبخش روزهایم شد صدای گرم مردی که دستانش دستانم را گرم کرد و آغوشش پناهم داد مرا در رویایی بی پایان اسیر کرد. رویای حضور مرد من روزها وشبهای مرا پر کرد و من با اطمینان همراهیش کردم. و ما با هم شدیم. یک رنگ ، یک صدا و یک دل. در گرماگرم لذت این همراهی، موجودی در وجودم جان گرفت و قلبی دیگر در درونم تپید . قلبی با رنگ و ...
5 ارديبهشت 1391

تولد بابایی

سلام من بابا مجنون هستم اینبار قرار شده که من آپ کنم از طرفدارهای مامان لیلی معذرت میخوام اول از همه میخوام یه عکس از کنجد عزیز بابا براتون بذارم که دیشب تو تولد باباییش(بابای مامانش) انداخته اینم از عکس دلبندم دوم این که امروز طبق چند ماه اخیر که ما شهرزاد خوان شدیم،مامان لیلی بهم زنگ زد که اومدنی مجله این  ماه شهرزاد رو بگیرم رفتم مجله رو گرفتم شروع به ورق زدن مجله کردم تا رسیدم به صفحات آخر که مربوط میشه به قسمت عکسخند شهرزاد عکس بچه ها رو که به بهونه های مختلف خندیدند رو با علت خندشون انداخته بود یادم افتاد که مامان لیلی هم عکس کنجدجونم رو فرستاده بود ولی چاپ نشده بود صفحه رو کامل نگاه کردم و وقتی صفحه رو عوض کردم چشام یهو گرد...
5 ارديبهشت 1391

5 ماهگی

سلام امروز پسر قشنگمون 150 روزه شد. هوووووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...... و به همین مناسبت بردیمش دکتر برای چکاب 5 ماهگی. البته در واقع فردا محمد کیان 5 ماه روتموم میکنه ولی فردا که 21 بهمنه محمد کیان 151 روزه مییشه چون شهریور 31 روز بود. به هر حال قد گل پسری شده حدودا 67 و وزنش هم 7850 . دکتر که   حسابی راضی بود . به دکتر گفتم که بهش آب سیب ، آب گلابی و آب لیمو شیرین میدم و همینطور حریره بادام و گاهی هم سوپ سبزیجات . دکتر گفت خوب کاری میکنی بده بهش. و براش قطره آهن هم نوشت و شربت روی . پسرم یواش یواش داره بزرگ میشه و من کلی ذوق زده ام. اوه راستی دکتر گفت که من دیگه میتو...
5 ارديبهشت 1391

زندگی جاریست...

13اسفند 85 لیلی روی تخت اتاقش دراز کشیده و قلبش حسابی تالاپ و تولوپ می کنه و منتظر شنیدن حرفهای مجنونه. مجنون گوشی تلفن در دست داره به خودش جرأت گفتن میده. بالاخره با کلی مکث و تته پته به لیلی ابراز عشق میکنه و بهش میگه که دختر رویاهاش و اونی که مجنونش کرده خود خودشه . لیلی که سعی میکنه ارام باشه این عشق رو می پذیره.   13اسفند 89 مجنون توی دستشویی داره سیفون زیر سینگ آشپزخونه رو میشوره .  واااای چه کثافتی!!! کنجد روی مبل خوابیده. لیلی با تیپ کوزت خانواده میاد دم دستشویی و می گه : « عزیزم 13 اسفندت مبارک» و زندگی جاریست...!   پی نوشت : اولا که تقصیر من نیست که امسال 13 اسفند افتاده به ج...
5 ارديبهشت 1391

نیم سالگی

سلام پسر خوشگل خودم. شش ماهگی یا به قول بابات همون نیم سالگیت مبارک . الهی قربونت برم. امروز با بابا بردیمت دکتر . اقای دکتر خیلی از وضع شما راضی بود. وزنت شده 8200 و قدت هم 70 سانتی متر. اقای دکتر به سرت هم دست زد و گفت که داره سفت میشه . یه چیزی هم به بابات گفت که من نفهمیدم ولی بعدا بابات گفت که اقای دکتر گفته که خانمت خوب بهش رسیده. اقای دکتر کلا از همه چیز راضی بود و گفت که خوب از شما مراقبت  کردم و نمیدونی که وقتی دکتر اینهمه اظهار رضایت کرد چقدر خستگی از تن من دررفت. انگار دنیا رو به من دادن. نازنین پسرم داری روز به روز بزرگ و بزرگتر میشی و من دارم لحظه لحظه هات رو با تمام وجودم حس میکنم. خدارو صد هزار بار شکر میکنم که...
5 ارديبهشت 1391

مبارک مبارک مبارکه

سلام سلام سلام و یه دنیا حرف اولین تبریکم برای بابا مجنون نازنین به مناسبت سی و یکمین سالروز تولدش که 27 فروردین بود. بابا مجنون عزیز دوست داریم و تولدت خیلی خیلی مبارک . الهی صد ساله شی. نه صد وبیست ساله شی . نه صد وبیست سال کمه همیشه زنده باشی. امیدوارم همیشه سایت بالای سرما باشه. و حالا چند تا تبریک آبدار برای اقا پسر قند عسلم. عزیز دل مادر اولین عید زندگیت مبارک... نازنینم 7 ماهگیت (روز 21 فروردین) مبارک... (قد73- وزن 5/8) و حالا یه تبریک ویژه .... مهربون عسلم اولین دندون خوشگل قشنگت که روز 3 اردیبهشت توی دهانت کوچولوت کشف کردم خیلی خیلی مبارک. (پایین – چپ) عزیزم امسال عید خیلی خوب و شلوغی داشتیم . هم دایی محمد(دایی من) پیشمون ب...
5 ارديبهشت 1391